تاریخ تمدن



 
  •  پیرامون منطقه سلیمانیه عراق دهکده ای تاریخی وجود دارد که سورداشی”خوانده می شود.در این دهکده ، گور دخمه ای باقی مانده از روزگار فرمانروایی مادها توسط شرق شناس مشهور دیاف” شناسایی شد که قیزقاپان” نام دارد .

    • مقبره  قیزقاپان از جنبه هنری و تکنیک کار شبیه به آرامگاه های مادی است ولی در عین حال با آنها اختلافاتی نیز دارد . و آن این است که سقف این آرامگاه که در دامنه کوه تراشیده شده احتمالا تقلیدی از سقف چوبی است . بنابراین و با توجه به آرامگاه های سکایی در روسیه جنوبی و ماورای قفقاز می توان چنین استنباط نمود که احتمالا گوردخمه قیزقاپان با اقتباس از آرامگاه های سکایی ساخته شده است . و یا اینکه متعلق به امیر یا پادشاهی سکایی بوده که باتوجه به هنر اجدادی خود و با تاثیر هنر مادها آن را در دل کوه کنده اند .

    • سطح بیرونی گوردخمه  بر روی صخره ها تراشیده شده  و  ۷ متر طول ، ۲ متر و ۹۸ سانتیمتر عرض و ۴ متر و ۱۱ سانتیمتر ارتفاع دارد .

    • نمای ورودی آن به وسیله دو نیم ستون عمودی به ۳ قسمت تقسیم می شود . پایه ستون ، شامل یک ته ستون به عرض ۸۰ سانتیمتر و بلندی ۱۷٫۵ سانتیمتر با یک شال به ارتفاع ۱۶٫۲۵ سانتیمتر . خود ستون ۲ متر و ۸۹ سانتیمتر بلندی دارد . در بالای آن یک سر ستون بزرگ از نوع ایونیک با یک پالمت در میان حون ها که از هنر آشوری اثر پذیرفته ، به چشم می خورد .

    •  سه نقش تیر بزرگ چوبی روی هر ستون و یک تیر افقی که تیرهای عمودی  را قطع کرده و دو جفت تیر افقی در پیش آمدگی بنا نمایان است . جلوه نمای این گور دخمه ها نمای یک بنای  معمولی نشان داده شده است . پایه ستون راست به شدت آسیب دیده است . سمت چپ حون  سرستون سمت چپ شکسته است .

    • در نیمه پایینی محوطه گوردخمه یک در کوتاه با ۱۰۶ سانتیمتر عرض و ۱۱۳ سانتیمتر بلندی وجود دارد که به یک محوطه کوچک تر یا با اصطلاح اتاق تدفین راه می یابد .

    • سنگ نگاره موجود بر روی صخره نیز درخور توجه است. اگرچه این صخره صدمه دیده است ولی گوشه بالایی سمت چپ سر در سنگی صدمه آنچنانی ندیده و این صدمه دیدگی بیشتر در پایین  نقش برجسته آشکار می شود . در نیمه بالایی در اطراف یک آتشدان ، دو نفر نشان داده شده اند که رویشان به اطراف آتشدان است . آتشدان از ۳ پله به عرض ۷٫۸ و ۶٫۲۵ و ۵ سانتیمتر یک میله با ۳٫۲۵ سانتیمتر عرض و ۳٫۷۵ سانتیمتر بلندی روی آن سه لوحه سنگی شبیه به پله ها ، شکل گرفته است .

    • روی قطعه سنگ  بالایی یک نیم کره به قطر در حدود ۵٫۵ سانتیمتر ، نشان داده شده است . پیکر انسان ها در حدود ۱٫۳۲ متر بلندی دارند . یعنی کمی کوچکتر از اندازه طبیعی هر انسان.هر دو به طرف بالا و جلو بلند شده و بادست چپ  خود  کمانی شبیه  به کمان سکاها  را  نگه داشته اند که احساس می شود بین پا و آتشدان قرار گرفته است .  تزیین مو به صورت کوتاه و از نیمه عقبی سرپایین ریخته است . یک نوار ، چانه و دهان آنها را پوشانده چنان نشان داده شده اند که روی رویه ی آنها قلاب و یک تسمه دارند . لباس های دو نفر با هم فرق دارند . آنکه در راست نشان داده شده ، یک جامه یا پیراهن که تا روی ساق پا پایین آمده و بازوی چپش از شانه به صورت دیده می شود . نفر سمت چپ به نظر می رسد یک جبه ، که تا روی قوزک پا قد دارد ، با لبه های آراسته شده از روی شانه ها پایین افتاده با آستین های خالی آویزان ، داشته باشد . جلوی بازو ها و یک ران از زیر جبه بیرون آمده است . جامه ای که بازوان و ران را می پوشاند وبا چکمه ساق بلند پوشیده شده است .

    • از آنجایی که در نزد ایرانیان کمان ، علامت پادشاهی و قدرت بوده روی همین اصل احتمالا پیروزی پادشاه مادها را با مغی که در دست چپ با لباس بلند حجاری کرده اند ، که احتمال دارد پادشاه مادی کیاکسار ، (هوخشتره)  باشد .

    • در میان بالاترین قسمت قاب ، نقش برجسته بین سر  ستون ها و زیر پیش آمدگی های بنا یک مدالیون دایره ای به قطر چهار و نیم سانتیمتر وجود دارد . که در پایین خطی زخیم به شکل حلالی در آورده است . مدالیون با یک پیکر انسانی که به طرف چپ نگاه می کند ، با یک کلاه کوتاه و پست ، ریش و موی پر پشت به طرف بیرون و بالا آمده مثل آنچه که کردها کاکمل می نامند ، نشان داده شده است . در دستش شیی دارد که با توجه به شکلش ممکن است  یک جام نوشیدنی باشد . او به صورت پیچیده شده درون یک جبه و بصورت نشسته روی صندلی نشان داده شده است .

    • در جبهه سمت نمای گوردخمه ، یک دکوراسیون منفرد و مجزا به شکل یک قاب نزدیک به چهار گوشه در ارتفاع ۲٫۷۰ متری از سطح کف که هفتاد سانتیمتر عرض دارد . آن به شکل یک انسان بالدار که به طرف چپ نگاه می کند نشان داده شده که به پیکر اهورامزدای بیستون و دیگر پیکر تراشی های هخامنشی شباهت دارد . اما اختلاف آنها در این است که بالهای بالایی این به طرف بالا انحنا یافته و بالهای کوتاه پایینی فقط به صورت افقی است . دیگر اینکه سر آن بزرگ است و هیچ بالا تنه ای ندارد . این قاب به طور زیادی در اثر تغییر آب و هوا آسیب دیده است . اما دو بال بالایی ، یک دست را به طرف بالا بین بال بالایی سمت چپ و سر پیکره نگه داشته ، یک دست از میان بال بالایی سمت چپ دیده می شود .

    • حد فاصل کف تا این قسمت نما ، گودالی به عمق ۱۲٫۴ یا ۱۵ سانتیمتر و عرض ۱۰ یا ۱۲٫۵ سانتیمتر وجود دارد که ممکن است به عنوان یک حفره بکار رفته باشد . در جبهه سمت راست نمای بیرونی یک تزیین منفرد و مجزای دیگر هم سطح با مدالیون مرکزی و به شکل سه دایره متحدالمرکز به قطرهای نسبی ۱۰ و ۲۲ و ۴۴ سانتیمتر وجود دارد . در حلقه بیرونی ، ۱۱ پره چرخ است که به شکل گیلاس شراب نوشی با ساقی مخروطی شکل می باشد .اعتقاد بعضی ها بر این است که این سه نقش مجزا ( مدالیون ) احتمالا باید سمبل اهورا مزدا و میترا ( ماه ) و آناهیتا باشند .

    •  
    • اطاق قبر به عمق ۳٫۱۵ متر به درون صخره کنده شده و همسطح با کف بیرونی است . و ارتفاعش ۲٫۱۰ متر است . اطاق قبر بعدا به سه اطاق A , B , C تقسیم می شود که هر اطاق در حدود ۲٫۳۰ متر و ۱٫۹۸ متر و ۲٫۱۵ متر عرض دارند . هر اطاق یک گور وان ”  شکل دارد به عمق ۶۰ تا ۷۵ سانتیمتر در کف اطاق حفر شده اند . گور اطاق A در گوشه سمت چپ آن و به ابعاد ۱٫۷۲ متر در ۱٫۱۰ متر و دیوار چهار گوش دارد . اطاق B قبرش باز در گوشه سمت چپ است ، به ابعاد ۱٫۹۸ و ۱٫۰۲ متر که گوشه های به نظر می رسد که گرد هستند . گور اطاق C در گوشه سمت راست آن است . ابعاد آن ۱٫۷۰ در ۱٫۰۵ متر می باشد و تقریبا به شکل بیضی تخم مرغی است . هر کدام از گورهای وان شکل لبه ای به عمق ۷٫۵ سانتیمتر دارند که می توانسته با یک تخته سنگ با کف تراز دهانه اش بسته شود .

    •  
    • در ورودی از اطاق B به اطاق C 1.02 متر عرض و ۱٫۱۸ متر بلندی دارد . تیر سر در و چهارچوب درها همانند آنچه در پایین نقش برجسته نشان داده شده اند می باشند . یک جای چفت و بسط در دیوار با صخره سمت چپ در اصلی و یک سوراخ در دیوار کوتاه ما بین اطاق های B و C  نشان می دهند که در عرض در ورودی اصلی یک حلقه کلون در وجود داشته است . یک چفت  جلوی در C نشان می دهد که آنجا روشی برای قفل کردن انتهای آزاد کلون در وجود داشته است .

    • با توجه به آرامگاه های سکاوند و مقایسه آنان با یکدیگر چنان به نظر می رسد که دو جریان در ساختمان این مقبره ها وجود داشته است؛ یکی مربوط به  معماری سکاها و دیگری متعلق به هنر منطقه لرستان .

 

ادامه مطلب


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


 

غیرت درویش موسی

حدود هشتاد سال پیش ناامنی کشور را فراگرفته بود اشرار رشد کرده بودند و گروه های مختلفی را تشکیل داده بودند و به راهزنی و غارت اموال مظلومین اقدام می کردند.

رودان و منوجان نیز از این قائده مستثنی نبودند. مردم امید به استقرار امنیت توسط حکومت را از دست داده بودند، در مقابل این اشرار بودند آزادی خواهانی که از جان و مال خود مایه می گذاشتند و در مقابل این شیطان صفت ها قرار می گرفتند، یکی از این افراد غیرتمند درویش موسی بود.

درویش موسی ساکن منطقه کوه کشک روستای سندی در شرق شهرستان رودان در یک منطقه کوهستانی و پرآب زندگی می کرد، او که نابسامانی های منطقه را می دید اقدام به تهیه سلاح نمود و در مقابل اشرار ایستادگی کرد.

در منطقه کُندر، کوه کشک و پاکوه شخصی به نام صفر کنارشاه شروع به دست درازی به اموال و گاها نوامیس مردم می کرد، بارها به او اختار داده شده بود اما ظاهرا او قصد سرکشی داشت، آوازه یاغی گری های او روح مردم منطقه را بدرد آورده بود و مردم از درویش موسی تقاضای کمک نمودند.

طی یک حمله غافلگیرکننده درویش موسی ، صفرکنار شاه را در یک بعداز ظهر به هلاکت رساند، گفته می شد بدن او را در یک سِبِن( حصیری با شاخه های خرما) قرار دادند و در مُشتا( محل جمع آوری خرما) قرار دادند و شب جسدش را به یک نقطه نامعلوم انتقال دادند و او را دفن کردند.

مرگ صفرکنارشاه در کل منطقه پیچید و مردم از این موضوع خوشحال بودند، آوازه درویش موسی در منطقه پیچید.

وقتی این خبر به گوش زمان شهریاری(یکی از اشرار بزرگ جنوب کرمان و منطقه رودبار) رسید، خواست تا به نوعی به درویش موسی بفهماند که هرگز حریف او نخواهد شد و او مثل صفرکنارشاه نیست.( زمان شهریاری رهبر یکی از گروه های اشرار بود که تا منطقه کندر یاغی گری های او ادامه داشت) . او چند فشنگ از بهترین اسلحه اش را در پاکتی کرد و با پیکی به درویش موسی فرستاد(این اقدام در بین کسانی که سلاح داشتند یک نوع کری خوانی و تفاخر و برتری نظامی به سلاح در جنوب کشور رایج بود) درویش موسی هم چند فشنگ اسلحه خود را درهمان پاکت گذاشت و با همان پیک به زمان شهریاری فرستاد. شهریاری وقتی فشنگ ها را دید تعجب کرد و گفت من مادر این فشنگها(اسلحه) را هم ندارم. این گفته شهریاری در تمام منطقه پیچید و مردم به درویش موسی بیشتر دل بستند.

این کار درویش موسی به نوعی هم شجاعت او را می رساند که به شهریاری فهماند که از مقابله با او نمی ترسد و هم برتری سلاح خود را نشان داد.

این داستان موجب شد که دیگر مردم از گروه شهریاری نترسند. شهریاری هم دیگر به خود اجاز نمی داد در منطقه درویش موسی جولان بدهد

این مملکت پر بوده از درویش موسی ها که بدلیل مکتوب نشدن زندگیشان گمنام ماندند.

این مطلب در حال تکمیل شدن است


کاری که ائتلاف و کوشش های ایلامی ها،بابلی ها و پارس ها در آغاز سده هفتم پیش از میلاد موفق از پیش برد آن نشده بودند،بالاخره مادها در اتحاد با بابلی ها به انجام رساندند،یعنی نابود کردن و انقراض آشور.

بار اصلی جنگ را مادها تحت رهبری هوخشتره ی دوم بر دوش کشیدند.

پیش از هوخشتره در سال ۶۳۲ فرورتیش،شاه پیشین ماد،کوشیده بود تا در جنگی برق آسا پاستخت آشور نینوا را به تصرف خود در بیاورد،اما در جنگ کشته شده بود.
پسر و جانشینش هوخشتره دوم، در سال ۶۱۴ شهر مقدس وباستانی آشور را تصرف کرده و با شاه بابال نبوپلسر متحد شد.دوسال بعد متحدان به دیوار نینوا رسیدند.

ناحوم پیامبر یهود که گورش با یکی نیم روز فاصبه در شمال موصل قرار دارد،جریان سقوط نینوا پایتخت آشور را آنچنان زنده شرح داده که گویی خود شاهد عینی ماجرا بوده .

{ناحوم} آورده است که لباس مادها به رنگ سرخ ارغوانی بود و سپرشان نیز سرخ بود. در حالی که سقفی چرمین از آنان حفاظت می کرد به دیوار نزدیک شدند.سرانجام مادها با نیروهای کمکی سکاییاز طریق دروازه های آبی به کاخ شاهی راه یافتند. ملکه را بیرون آوردند و تبعید کردند.
پیامبر یهود درباره غوغا جنگ مینویسد: (همه چیز در هم میامیزد.فریاد ها طنین می اندازند،بایستید،بایستید …اما کسی روی برنمیگرداند نقره ها را قارت کنید طلاها را غارت کنید،ذخایر بی حسابند. اشیا گرانبها همه جا را برداشته است،دل آشوری ها از شدت ترس فلج شده است،زانو هایشان میلرزد….بهگوش،شلاق!به گوش تیغ ارابه های جنگی!اسبان شکاری،سواران راست قامت ،گذر پرهاهوی ارابه های جنگی،شمشیر پرتلالو،برق نیزه ها،انبوه کشته ها،فاتحان از روی لاشه ها میجهند….)
ناحوم،۱:۲-۱۱

این رویداد در ماه اوت ۶۱۲،پس از سه ماه،محاصره نینوا توسط مادها و بابلی ها اتفاق افتاد،(سین-شر-ایش) شاه آشوریان،ظاهرا خود را در شعله های آتش کاخ به دست مرگ سپرده،پایتخت او غارت رفت و ویران شد.دویست سال بعد(۴۰۱) گزنفون آتنی بر ویرانه های نینوا گذشت و آن را {بارویی فراموش شدهو متروک پیرامون شهری (ویران) بزرگ} وصف کرد. گزنفون این جا را مسپیلا می نامد که بعدها موصل شد.

آشور کشوری که مدتی دراز قدرت مطلق هولناکی در آسیا مقدم بود،از روی نقشه جغرافیا محو شد و قلمرو آن میان فاتحاتن تقسیم شد. در این تقسیم ،جنوب زاب کوچک و خوزستان سهم بابل شد.

 

منبع: https://tarikhema.org/ancient/53976/%d8%a7%d8%aa%d8%ad%d8%a7%d8%af-%d9%85%d8%a7%d8%af%d9%87%d8%a7-%d9%88-%d8%a8%d8%a7%d8%a8%d9%84-%d9%88-%d8%a7%d9%86%d9%82%d8%b1%d8%a7%d8%b6-%d8%a2%d8%b4%d9%88%d8%b1/


در گودین تپه ۷ دوره تاریخی مشخص شده است که از هزاره ششم پیش از میلاد تا دوره مادها طبقه بندی شده است

 

دوره پیش از تاریخ گودین تپه :

 

در ساحل جنوبی شاخه شمالشرقی رود گاماسیاب در شمال دره کنگاور کنار شمال روستای گودین ،گودین تپه قرار دارد. در این محل آثار مشخص معماری به دست نیامده است ولی مشخص شده است دیوارهای خانه های آن با روش چینه ساخته میشدند.

سفالهای این منطقه دست ساز هستند و در دو گروه خشن و ظریف تقسیم بندی میشوند.سفالهای خشن در دمای کم پخته شده اند و ناخالصی شن دارند. سفالهای ظریف یک دست هستند و در دمای مناسب پخته شده اند دوره تاریخی این تپه به گفته کایلر یانگ برابر سالهای حدود۵۵۰۰پ م تا ۵۰۰ پ م است .

سفال دوره مفرغ گودین مانند سفال مفرغ 

یانیک تپه است. از دوره یانیک ۱۵ محوطه در دشت کنگاور پیدا شده که نشان از گسترش این فرهنگ در منطقه دارد. دوره ۳ گودین بیشترین وسعت استقرار رادارد و به ۲۴۰۰ تا ۱۴۰۰ پ م برمیگردد. در ۵۷ محوطه باستانی در ۶ منطقه در لرستان محوطه های مرتبط با گودین ۳ کشف شده است

ژتون شمارشی از ۳۱۰۰ پ م – این ژتون بیان کننده ۳۳ کوزه روغن است. در ابتدا روی لوح گلی مهر زده می شد و سپس بر روی آن اثر ژتونهایی که نشانگر کالا بود قرار می گرفت. این نوع سیستم ثبت کالا از اولین تلاشهای موفق بشر در ثبت اعداد به شمار می آید .

 

دوره مادها در گودین تپه :

دوره مادها در طبقه ۲ گودین تپه شامل یک دژ نظامی است که احتمالا مخصوص یکی از حاکمان محلی ماد در این منطقه بوده. دژ بر روی قلعه قدیمی مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد ساخته شده است.

دژ قدیمی تر توسط زله فرو ریخته و دژ مادی بر روی آن ساخته شده است. دیوارهای دژ از خشت ساخته شده و دارای برجهای دیدبانی است. درون دژ تعدادی اتاق آشپزخانه آخور تالار ستوندار و واحدهای دیگر معماری به دست آمده است.

درون تالار ستوندار در قسمت شمالی یک آتش دان خشتی وجود داشته و دور تالار سکوهایی برای نشستن ساخته بودند. این تالار ستوندار مقدمه ای بر ساخت تالارهای مشابه نوشیجان و بناهای هخامنشی است. البته خود از تالار ستون دار حسنلو الگو گرفته است

 

 

سفال منقوش نخودی با نقش تک رنگ شاخص سفال دوره مفرغ میانی و متاخر در زاگرس مرکزی است

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

منبع:

https://tarikhema.org/ancient/iran/52886/%da%af%d9%88%d8%af%db%8c%d9%86-%d8%aa%d9%be%d9%87/


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها